
- رمان جنوب از شمال
دانلود رمان جنوب از شمال اثر بهاره حسني با فرمت هاي pdf ، اندرويد، آيفون و جاوا نسخه كامل با ويرايش و لينك مستقيم رايگان
همراهان وبسايت رمان بوك اكنون با شماييم با داستان جنوب از شمال/ فرقي ندارد كه در كجاي زمين باشيم،شمال يا جنوب، تو از شمال مي آيي و به جنوب مي رسي، به جنوب پر از نور و گرما، زماني كه پرندگان به طرف جنوب كوچ كردند، چشم انتظارت خواهم ماند ...خلاصه رمان جنوب از شمال
كتاب را بستم و كنار گذاشتم ... مكبث باب ميل من نبود ... بايد با همان رومئو و ژوليت بر مي گشتم ... كسي خنديد ... صداي خنده ي شاد مامان شمسي بود كه با صداي خنده شيهه مانند مانند توران خانم، مخلوط شده و به سختي قابل تشخيص بود ... دوباره يك خنده ي بلند ديگر ... كمي گوش هايم را تيز كردم ... احتمالا هاسميك بود
مامان شمسي چيزهايي راجب پل و راه و سفر مي گفت ... دوباره بساط فال و فالگيري شان به راه افتاده بود ... برخاستم و كتاب را روي تخت انداختم و از اتاق زدم بيرون ... آديك هم به جمعشان اضاف شده بود ... با ديدن من با خنده گفت كه بيايم و يك قهوه بخورم تا فالم را بگيرد ... سرم را تكان دادم و لبخند زنان به آشپزخانه رفتم ... از همان جا صداي مامان شمسي مي آمد كه: اخلاق نحسش عين مامانشه!
بلند بلند خنديدم ... به طوريكه آديك و توران خانم هم به خنده افتادند ... قهوه ايي ريختم و به هال برگشتم و رو به رويشان نشستم ... نمي دانم اگر اين فال و ورق بازي كردن هاي دوره ايي آنها نبود، مامان شمسي چوطر مي خواست وفت اش را بگذراند ... آديك دوباره نگاهم كرد و با خنده نخودي بامزه ايي گفت ...
صحبت: رمان هاي بهاره حسني، سيل مشتاقان زيادي دارد، با دانلود رايگان رمان جديد جنوب از شمال از سايت رمان ما مي توانيد با قلم ايشان آشنا شويد